عرفان طهماسبی
" هزار و یک شب"
قصه هزار و یک شب تو دلم کاشتی
تو چی آوردی که جاش قلبمو برداشتی
مثل پاییز اومدی در به درم کردی
اومدی چشمه بشی تشنه ترم کردی
دعا کن دلم آروم بگیره ، دعام کن اگه منو یادت نمیره
من آسون نرسیدم به تو حیفه، دنیا تو رو ازم آسون بگیره
قصه ی هزار و یک شب واسه من خوندی
سمت چشمای خودت قبلمو چرخوندی
یادته صدتا ترانه با چشات ساختی
اومدم قصه بشم قافیه رو باختی