همایون توکلی
قلبم میگیره ، چرا رفتی از اینجا
دوریت نذاشته ، برام حسی به دنیا
بغضم میگیره ، آخه تنهایی سخته
یادم نمیره ، خاطرههای دریا
پاییزه این دل
غمگینه این شهر
بوی رفتن میده هر خاطرهٔ تو
تنهاس این قلبم
سرده دست تو
بغض بارون میشم از فاصلهٔ تو
پایان قصه
این مرد خسته
کوه غرورش
دریای غم شد
با یاد اونکه
از جای خالیش
سرو وجودم
از ناله خم شد
عمرم چه تلخه ، دیگه احساسی ندارم
هیشکی نمیگه ، چرا اینجوری خرابم
تنها امیدم ، اینه از یادم نری تو
حرفش چه سخته ، شاید آرومتر بشم من