بابا حالا یکی اومده بهش رو داده توی یک فیلم راهش دادن بازی کرده . بچه پرو تو مصاحبش میگه اگه منوووووو قابل بدونن می خوام تو فیلم های دیگه هم بازی کنم شیطونه میگه فکش رو بیارم پایین واقعا هم انگار زندگیش هم مانند :laugh: :laugh: :laugh: ?:-) ?:-) ?:-) :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed: :tremble: فیلمه است خنگه :no: :no: :no: :no: :no: :no:
در اینکه مجموعهی “پژمان” موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و …
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن مدعایم نقشهای مشابهی که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند و هیچ کدامشان به کوچکترین توفیقی دست نیافتهاند. از علی پروین که سر از سینما در آورد گرفته تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهایی که یک نیاز به یک فوتبالیست داشت؛ بود. تازه این ورزشکاران غالبا دقیقا نقش خودشان را بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که اتفاقا از شخصیتش دور است، او نه آدمی با سطح هوشی پایین است، نه فوتبالیستی بوده که کسی او را نشناسد و دائم به سخره گرفته شود.
پژمان جمشیدی نه فقط به خاطر بازی خوبش پدیدهی سریال پژمان است بلکه به سبب اخلاق و منشش پدیدهی این روزهای جامعهی ماست.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچکس و هیچ صنفی برنمیتابد و بلافاصله صدای اعتراض عدهای بلند میشود پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، یکی دیگر باعث شده خبرنگاران اعتراض کنند، دیگری معلمها را مکدر کرده و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: “واقعا بازیکن خوبی نبودی!”، “واقعا فقط یه گل ملی داری؟!” یا کسی مثل عادل فردوسیپور به خودش اجازه بدهد طی مزاحی بیمزه به او بگوید ۹ سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! بعد هم خودش بزند زیر خنده! انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در “سوپراستار” میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: “اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند.”
خبرنگارانی که برای مصاحبه با جمشیدی تماس گرفتهاند میتوانند به حُسن برخورد کمنظیرش گواهی دهند، چرا که خبرنگاران بیش از هرکسی با آن روی چهرههای مطرح مواجه میشود و گهگاه برخوردهایی عجیب و دور از انتظار میبینند.
پژمان جمشیدی در دنیایی که گلمحمدی اشک مهدویکیا را مقابل دوربین در میآورد، علی دایی کمر به بیرون کردن علی کریمی و کریم باقری از پرسپولیس میبندد، داورها به آسانی خرید و فروش میشود و پشت پردهها اتفاقاتی میافتد که حتی بازگو کردنش خجالتآور است یادمان میآورد همیشه اخلاق پیروز است و آن که را مردم دوست میدارند کسی است که بتواند در دنیایی که بیاخلاقی بیداد میکند سوار بر مرکب اخلاق بتازاند حالا تفاوتی ندارد که سوار بر BMW 2013 باشد یا ۲۰۶، مهم نیست که هنوز در تیمی بازی کند یا نه، مردم کسی را دوست دارند که در اخلاق سربلند باشد.
گرچه که فردوسیپور در مصاحبه تلویزیونیاش با او با طرح سوالی که جوابش را میدانست خواست به مردم بفهماند که “جمشیدیِ یوزپلنگ” هرگز لقب جمشیدی نبوده اما در روزهایی که بیاخلاقی در فوتبال غوغا میکند پژمان جمشیدی به واسطهی منشش درست مثل یک یوزپلنگ تیزرو میدود.
بسیاری از چهرههای فوتبالی که شناختهشدهاند و به دلایل متنی و فرامتنی همیشه در این فوتبالاند به محض اینکه نباشند فراموش خواهند شد اما اخلاق جمشیدی حالاحالاها از یاد نمیرود و شاید عادل فردوسیپور که در برنامهاش داعیهی اخلاق مداری دارد باید بیش و پیش از هرکس به احترام این حُسن اخلاق کلاه از سر بردارد. http://endshot.persianblog.ir/
در اینکه مجموعهی “پژمان” موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و …
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن مدعایم نقشهای مشابهی که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند و هیچ کدامشان به کوچکترین توفیقی دست نیافتهاند. از علی پروین که سر از سینما در آورد گرفته تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهایی که یک نیاز به یک فوتبالیست داشت؛ بود. تازه این ورزشکاران غالبا دقیقا نقش خودشان را بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که اتفاقا از شخصیتش دور است، او نه آدمی با سطح هوشی پایین است، نه فوتبالیستی بوده که کسی او را نشناسد و دائم به سخره گرفته شود.
پژمان جمشیدی نه فقط به خاطر بازی خوبش پدیدهی سریال پژمان است بلکه به سبب اخلاق و منشش پدیدهی این روزهای جامعهی ماست.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچکس و هیچ صنفی برنمیتابد و بلافاصله صدای اعتراض عدهای بلند میشود پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، یکی دیگر باعث شده خبرنگاران اعتراض کنند، دیگری معلمها را مکدر کرده و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: “واقعا بازیکن خوبی نبودی!”، “واقعا فقط یه گل ملی داری؟!” یا کسی مثل عادل فردوسیپور به خودش اجازه بدهد طی مزاحی بیمزه به او بگوید ۹ سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! بعد هم خودش بزند زیر خنده! انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در “سوپراستار” میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: “اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند.”
خبرنگارانی که برای مصاحبه با جمشیدی تماس گرفتهاند میتوانند به حُسن برخورد کمنظیرش گواهی دهند، چرا که خبرنگاران بیش از هرکسی با آن روی چهرههای مطرح مواجه میشود و گهگاه برخوردهایی عجیب و دور از انتظار میبینند.
پژمان جمشیدی در دنیایی که گلمحمدی اشک مهدویکیا را مقابل دوربین در میآورد، علی دایی کمر به بیرون کردن علی کریمی و کریم باقری از پرسپولیس میبندد، داورها به آسانی خرید و فروش میشود و پشت پردهها اتفاقاتی میافتد که حتی بازگو کردنش خجالتآور است یادمان میآورد همیشه اخلاق پیروز است و آن که را مردم دوست میدارند کسی است که بتواند در دنیایی که بیاخلاقی بیداد میکند سوار بر مرکب اخلاق بتازاند حالا تفاوتی ندارد که سوار بر BMW 2013 باشد یا ۲۰۶، مهم نیست که هنوز در تیمی بازی کند یا نه، مردم کسی را دوست دارند که در اخلاق سربلند باشد.
گرچه که فردوسیپور در مصاحبه تلویزیونیاش با او با طرح سوالی که جوابش را میدانست خواست به مردم بفهماند که “جمشیدیِ یوزپلنگ” هرگز لقب جمشیدی نبوده اما در روزهایی که بیاخلاقی در فوتبال غوغا میکند پژمان جمشیدی به واسطهی منشش درست مثل یک یوزپلنگ تیزرو میدود.
بسیاری از چهرههای فوتبالی که شناختهشدهاند و به دلایل متنی و فرامتنی همیشه در این فوتبالاند به محض اینکه نباشند فراموش خواهند شد اما اخلاق جمشیدی حالاحالاها از یاد نمیرود و شاید عادل فردوسیپور که در برنامهاش داعیهی اخلاق مداری دارد باید بیش و پیش از هرکس به احترام این حُسن اخلاق کلاه از سر بردارد. http://endshot.persianblog.ir/
در اینکه مجموعهی “پژمان” موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و …
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن مدعایم نقشهای مشابهی که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند و هیچ کدامشان به کوچکترین توفیقی دست نیافتهاند. از علی پروین که سر از سینما در آورد گرفته تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهایی که یک نیاز به یک فوتبالیست داشت؛ بود. تازه این ورزشکاران غالبا دقیقا نقش خودشان را بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که اتفاقا از شخصیتش دور است، او نه آدمی با سطح هوشی پایین است، نه فوتبالیستی بوده که کسی او را نشناسد و دائم به سخره گرفته شود.
پژمان جمشیدی نه فقط به خاطر بازی خوبش پدیدهی سریال پژمان است بلکه به سبب اخلاق و منشش پدیدهی این روزهای جامعهی ماست.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچکس و هیچ صنفی برنمیتابد و بلافاصله صدای اعتراض عدهای بلند میشود پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، یکی دیگر باعث شده خبرنگاران اعتراض کنند، دیگری معلمها را مکدر کرده و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: “واقعا بازیکن خوبی نبودی!”، “واقعا فقط یه گل ملی داری؟!” یا کسی مثل عادل فردوسیپور به خودش اجازه بدهد طی مزاحی بیمزه به او بگوید ۹ سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! بعد هم خودش بزند زیر خنده! انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در “سوپراستار” میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: “اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند.”
خبرنگارانی که برای مصاحبه با جمشیدی تماس گرفتهاند میتوانند به حُسن برخورد کمنظیرش گواهی دهند، چرا که خبرنگاران بیش از هرکسی با آن روی چهرههای مطرح مواجه میشود و گهگاه برخوردهایی عجیب و دور از انتظار میبینند.
پژمان جمشیدی در دنیایی که گلمحمدی اشک مهدویکیا را مقابل دوربین در میآورد، علی دایی کمر به بیرون کردن علی کریمی و کریم باقری از پرسپولیس میبندد، داورها به آسانی خرید و فروش میشود و پشت پردهها اتفاقاتی میافتد که حتی بازگو کردنش خجالتآور است یادمان میآورد همیشه اخلاق پیروز است و آن که را مردم دوست میدارند کسی است که بتواند در دنیایی که بیاخلاقی بیداد میکند سوار بر مرکب اخلاق بتازاند حالا تفاوتی ندارد که سوار بر BMW 2013 باشد یا ۲۰۶، مهم نیست که هنوز در تیمی بازی کند یا نه، مردم کسی را دوست دارند که در اخلاق سربلند باشد.
گرچه که فردوسیپور در مصاحبه تلویزیونیاش با او با طرح سوالی که جوابش را میدانست خواست به مردم بفهماند که “جمشیدیِ یوزپلنگ” هرگز لقب جمشیدی نبوده اما در روزهایی که بیاخلاقی در فوتبال غوغا میکند پژمان جمشیدی به واسطهی منشش درست مثل یک یوزپلنگ تیزرو میدود.
بسیاری از چهرههای فوتبالی که شناختهشدهاند و به دلایل متنی و فرامتنی همیشه در این فوتبالاند به محض اینکه نباشند فراموش خواهند شد اما اخلاق جمشیدی حالاحالاها از یاد نمیرود و شاید عادل فردوسیپور که در برنامهاش داعیهی اخلاق مداری دارد باید بیش و پیش از هرکس به احترام این حُسن اخلاق کلاه از سر بردارد…. http://endshot.persianblog.ir/
پژمان عزیز الان نه به عنوان یه خواننده بلکه به عنوان یک طرفدارت که خاطرات بازیهای با غیرت و با جون و دلی که مخصوص برای تیم محبوبم پرسپولیس انجام میدادی میگم …اصلا مهم نیست دیگران چی میگن مهم اینه یه نفر تو هر ضمینه ای که استعداد داره جلو بره …و پیشرفت کنه …ومن بتو ایمان دارم و هم صداتو تایید میکنم که شاید فقط برای زخم دلت خونده باشی و هم هنر بازیگریتو دوست داشتم …موفق باشی و پایدار….فدایی داری گلم
لاشی کونه کوس نریده ریدی با این اهنگ کیریت اون کس کشی که میگه ایول به این اهنگ صدای از کس باباش در میاد. اگه نخونی کسی کونت میزاره؟؟؟؟؟ اگه میزاره هم به خاطر مردم نخون> کوس خول پول حروم کن
زیبا بود !
همینو کم داشتیم!! اینم ازش تعریف کردیم جو گرفتتش 😕
بابا حالا یکی اومده بهش رو داده توی یک فیلم راهش دادن بازی کرده . بچه پرو تو مصاحبش میگه اگه منوووووو قابل بدونن می خوام تو فیلم های دیگه هم بازی کنم شیطونه میگه فکش رو بیارم پایین واقعا هم انگار زندگیش هم مانند :laugh: :laugh: :laugh: ?:-) ?:-) ?:-) :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed: :tremble: فیلمه است خنگه :no: :no: :no: :no: :no: :no:
فک کنم تو ازون استقلالیا دو آتیشه باشی اتفاقا به نظر من خیلی هم با حال بود
تو کی باشی که فک اونو بیاری پایین ؟؟؟؟ چه غلطا 😯 😯 😯
اتفاقا بازیگریشون فوق العاده بود : :pissedoff:
اقای محترم خودتون تو زندگیتون هیچی نشدین پس به موفقیت دیگرون حساد نکنید بازیگریشم عالیه تا چش بعضیا د آد
ta joooooooooooooonet dar biad………..
داداش من استقلالیم ولی انصافا پژمان پسر باحالیه
بازیگریش هم که خوب بود
چیکارش داری بنده خدا را ؟!؟ من ۷ ۸ ساله موزیک کار میکنم هنوز جرات نکردم یه آهنگ بیرون بدم!!!!
موفق باشن همه ایشالا
من دیشب آهنگ
( اگه این ارزشو دارم ) از آقای جمشیدی رو گوش دادم زیبا بود..
این آهنگشم واقعا زیباست ..
تو چیکاره باشی که فک کسی بیاری پایین؟ ?:-) ?:-) ?:-)
یه استفلالیم جهت اطلاع
عالیه.پژمان کارش خوبه :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
یه متن میذارم حتما بخونیدش
جمشیدیِ یوزپلنگ
در اینکه مجموعهی “پژمان” موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و …
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن مدعایم نقشهای مشابهی که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند و هیچ کدامشان به کوچکترین توفیقی دست نیافتهاند. از علی پروین که سر از سینما در آورد گرفته تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهایی که یک نیاز به یک فوتبالیست داشت؛ بود. تازه این ورزشکاران غالبا دقیقا نقش خودشان را بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که اتفاقا از شخصیتش دور است، او نه آدمی با سطح هوشی پایین است، نه فوتبالیستی بوده که کسی او را نشناسد و دائم به سخره گرفته شود.
پژمان جمشیدی نه فقط به خاطر بازی خوبش پدیدهی سریال پژمان است بلکه به سبب اخلاق و منشش پدیدهی این روزهای جامعهی ماست.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچکس و هیچ صنفی برنمیتابد و بلافاصله صدای اعتراض عدهای بلند میشود پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، یکی دیگر باعث شده خبرنگاران اعتراض کنند، دیگری معلمها را مکدر کرده و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: “واقعا بازیکن خوبی نبودی!”، “واقعا فقط یه گل ملی داری؟!” یا کسی مثل عادل فردوسیپور به خودش اجازه بدهد طی مزاحی بیمزه به او بگوید ۹ سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! بعد هم خودش بزند زیر خنده! انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در “سوپراستار” میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: “اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند.”
خبرنگارانی که برای مصاحبه با جمشیدی تماس گرفتهاند میتوانند به حُسن برخورد کمنظیرش گواهی دهند، چرا که خبرنگاران بیش از هرکسی با آن روی چهرههای مطرح مواجه میشود و گهگاه برخوردهایی عجیب و دور از انتظار میبینند.
پژمان جمشیدی در دنیایی که گلمحمدی اشک مهدویکیا را مقابل دوربین در میآورد، علی دایی کمر به بیرون کردن علی کریمی و کریم باقری از پرسپولیس میبندد، داورها به آسانی خرید و فروش میشود و پشت پردهها اتفاقاتی میافتد که حتی بازگو کردنش خجالتآور است یادمان میآورد همیشه اخلاق پیروز است و آن که را مردم دوست میدارند کسی است که بتواند در دنیایی که بیاخلاقی بیداد میکند سوار بر مرکب اخلاق بتازاند حالا تفاوتی ندارد که سوار بر BMW 2013 باشد یا ۲۰۶، مهم نیست که هنوز در تیمی بازی کند یا نه، مردم کسی را دوست دارند که در اخلاق سربلند باشد.
گرچه که فردوسیپور در مصاحبه تلویزیونیاش با او با طرح سوالی که جوابش را میدانست خواست به مردم بفهماند که “جمشیدیِ یوزپلنگ” هرگز لقب جمشیدی نبوده اما در روزهایی که بیاخلاقی در فوتبال غوغا میکند پژمان جمشیدی به واسطهی منشش درست مثل یک یوزپلنگ تیزرو میدود.
بسیاری از چهرههای فوتبالی که شناختهشدهاند و به دلایل متنی و فرامتنی همیشه در این فوتبالاند به محض اینکه نباشند فراموش خواهند شد اما اخلاق جمشیدی حالاحالاها از یاد نمیرود و شاید عادل فردوسیپور که در برنامهاش داعیهی اخلاق مداری دارد باید بیش و پیش از هرکس به احترام این حُسن اخلاق کلاه از سر بردارد.
http://endshot.persianblog.ir/
جمشیدیِ یوزپلنگ
در اینکه مجموعهی “پژمان” موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و …
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن مدعایم نقشهای مشابهی که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند و هیچ کدامشان به کوچکترین توفیقی دست نیافتهاند. از علی پروین که سر از سینما در آورد گرفته تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهایی که یک نیاز به یک فوتبالیست داشت؛ بود. تازه این ورزشکاران غالبا دقیقا نقش خودشان را بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که اتفاقا از شخصیتش دور است، او نه آدمی با سطح هوشی پایین است، نه فوتبالیستی بوده که کسی او را نشناسد و دائم به سخره گرفته شود.
پژمان جمشیدی نه فقط به خاطر بازی خوبش پدیدهی سریال پژمان است بلکه به سبب اخلاق و منشش پدیدهی این روزهای جامعهی ماست.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچکس و هیچ صنفی برنمیتابد و بلافاصله صدای اعتراض عدهای بلند میشود پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، یکی دیگر باعث شده خبرنگاران اعتراض کنند، دیگری معلمها را مکدر کرده و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: “واقعا بازیکن خوبی نبودی!”، “واقعا فقط یه گل ملی داری؟!” یا کسی مثل عادل فردوسیپور به خودش اجازه بدهد طی مزاحی بیمزه به او بگوید ۹ سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! بعد هم خودش بزند زیر خنده! انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در “سوپراستار” میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: “اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند.”
خبرنگارانی که برای مصاحبه با جمشیدی تماس گرفتهاند میتوانند به حُسن برخورد کمنظیرش گواهی دهند، چرا که خبرنگاران بیش از هرکسی با آن روی چهرههای مطرح مواجه میشود و گهگاه برخوردهایی عجیب و دور از انتظار میبینند.
پژمان جمشیدی در دنیایی که گلمحمدی اشک مهدویکیا را مقابل دوربین در میآورد، علی دایی کمر به بیرون کردن علی کریمی و کریم باقری از پرسپولیس میبندد، داورها به آسانی خرید و فروش میشود و پشت پردهها اتفاقاتی میافتد که حتی بازگو کردنش خجالتآور است یادمان میآورد همیشه اخلاق پیروز است و آن که را مردم دوست میدارند کسی است که بتواند در دنیایی که بیاخلاقی بیداد میکند سوار بر مرکب اخلاق بتازاند حالا تفاوتی ندارد که سوار بر BMW 2013 باشد یا ۲۰۶، مهم نیست که هنوز در تیمی بازی کند یا نه، مردم کسی را دوست دارند که در اخلاق سربلند باشد.
گرچه که فردوسیپور در مصاحبه تلویزیونیاش با او با طرح سوالی که جوابش را میدانست خواست به مردم بفهماند که “جمشیدیِ یوزپلنگ” هرگز لقب جمشیدی نبوده اما در روزهایی که بیاخلاقی در فوتبال غوغا میکند پژمان جمشیدی به واسطهی منشش درست مثل یک یوزپلنگ تیزرو میدود.
بسیاری از چهرههای فوتبالی که شناختهشدهاند و به دلایل متنی و فرامتنی همیشه در این فوتبالاند به محض اینکه نباشند فراموش خواهند شد اما اخلاق جمشیدی حالاحالاها از یاد نمیرود و شاید عادل فردوسیپور که در برنامهاش داعیهی اخلاق مداری دارد باید بیش و پیش از هرکس به احترام این حُسن اخلاق کلاه از سر بردارد.
http://endshot.persianblog.ir/
جمشیدیِ یوزپلنگ
در اینکه مجموعهی “پژمان” موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و …
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن مدعایم نقشهای مشابهی که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند و هیچ کدامشان به کوچکترین توفیقی دست نیافتهاند. از علی پروین که سر از سینما در آورد گرفته تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهایی که یک نیاز به یک فوتبالیست داشت؛ بود. تازه این ورزشکاران غالبا دقیقا نقش خودشان را بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که اتفاقا از شخصیتش دور است، او نه آدمی با سطح هوشی پایین است، نه فوتبالیستی بوده که کسی او را نشناسد و دائم به سخره گرفته شود.
پژمان جمشیدی نه فقط به خاطر بازی خوبش پدیدهی سریال پژمان است بلکه به سبب اخلاق و منشش پدیدهی این روزهای جامعهی ماست.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچکس و هیچ صنفی برنمیتابد و بلافاصله صدای اعتراض عدهای بلند میشود پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، یکی دیگر باعث شده خبرنگاران اعتراض کنند، دیگری معلمها را مکدر کرده و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: “واقعا بازیکن خوبی نبودی!”، “واقعا فقط یه گل ملی داری؟!” یا کسی مثل عادل فردوسیپور به خودش اجازه بدهد طی مزاحی بیمزه به او بگوید ۹ سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! بعد هم خودش بزند زیر خنده! انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در “سوپراستار” میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: “اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند.”
خبرنگارانی که برای مصاحبه با جمشیدی تماس گرفتهاند میتوانند به حُسن برخورد کمنظیرش گواهی دهند، چرا که خبرنگاران بیش از هرکسی با آن روی چهرههای مطرح مواجه میشود و گهگاه برخوردهایی عجیب و دور از انتظار میبینند.
پژمان جمشیدی در دنیایی که گلمحمدی اشک مهدویکیا را مقابل دوربین در میآورد، علی دایی کمر به بیرون کردن علی کریمی و کریم باقری از پرسپولیس میبندد، داورها به آسانی خرید و فروش میشود و پشت پردهها اتفاقاتی میافتد که حتی بازگو کردنش خجالتآور است یادمان میآورد همیشه اخلاق پیروز است و آن که را مردم دوست میدارند کسی است که بتواند در دنیایی که بیاخلاقی بیداد میکند سوار بر مرکب اخلاق بتازاند حالا تفاوتی ندارد که سوار بر BMW 2013 باشد یا ۲۰۶، مهم نیست که هنوز در تیمی بازی کند یا نه، مردم کسی را دوست دارند که در اخلاق سربلند باشد.
گرچه که فردوسیپور در مصاحبه تلویزیونیاش با او با طرح سوالی که جوابش را میدانست خواست به مردم بفهماند که “جمشیدیِ یوزپلنگ” هرگز لقب جمشیدی نبوده اما در روزهایی که بیاخلاقی در فوتبال غوغا میکند پژمان جمشیدی به واسطهی منشش درست مثل یک یوزپلنگ تیزرو میدود.
بسیاری از چهرههای فوتبالی که شناختهشدهاند و به دلایل متنی و فرامتنی همیشه در این فوتبالاند به محض اینکه نباشند فراموش خواهند شد اما اخلاق جمشیدی حالاحالاها از یاد نمیرود و شاید عادل فردوسیپور که در برنامهاش داعیهی اخلاق مداری دارد باید بیش و پیش از هرکس به احترام این حُسن اخلاق کلاه از سر بردارد….
http://endshot.persianblog.ir/
پژمان عزیز الان نه به عنوان یه خواننده بلکه به عنوان یک طرفدارت که خاطرات بازیهای با غیرت و با جون و دلی که مخصوص برای تیم محبوبم پرسپولیس انجام میدادی میگم …اصلا مهم نیست دیگران چی میگن مهم اینه یه نفر تو هر ضمینه ای که استعداد داره جلو بره …و پیشرفت کنه …ومن بتو ایمان دارم و هم صداتو تایید میکنم که شاید فقط برای زخم دلت خونده باشی و هم هنر بازیگریتو دوست داشتم …موفق باشی و پایدار….فدایی داری گلم
لاشی کونه کوس نریده ریدی با این اهنگ کیریت اون کس کشی که میگه ایول به این اهنگ صدای از کس باباش در میاد. اگه نخونی کسی کونت میزاره؟؟؟؟؟ اگه میزاره هم به خاطر مردم نخون> کوس خول پول حروم کن
فک کنم تو خونتون بابات و ننت زیادی به خوشون و تو فحش میدن که انقدر خوب یاد گرفتی
هش هش درست صحبت کن حیف نمیدونم کجایی وگرنه سرویست میکردم
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
من پرسپولیسیم ولی آهنگ قشنگی نبود …
:cute: salam agha pezhman.man beonvane yek irani va yek perspolici be shoma eftekhar mikonam.ahangetonam gosh dadam ziba bod.omidvaram dar hamrie marahel zendhttp://www.tehranmusic331.com/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango24/cute.pngegiton movafagho sarbolando piroz bashid.
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
ey baba kone lage esteglalo perespolis carde gore babaye hamashon mardom be che chizhaey fekr mikonana vala bikard be khoda :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :rotfl: :no: :no: :stop: :stop: :stop: :stop: http://www.tehranmusic338.com/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango24/stop.png